امامزاده اسماعيل تهران
امامزاده اسماعيل تهران
امامزاده اسماعيل تهران
نويسنده: اسکندر مختاري طالقاني
اين شهر هماکنون مجموعهاي از دو شهر تاريخي تهران و ري و بيش از 200 آبادي و روستا را دربرميگيرد. در گذشتهاي نزديک و تا دو قرن پيش تنها وسعتي در حد 4 کيلومتر مربع داشته است. حصاري ده وجهي و غير منظم با شش دروازه و جمعيتي حداکثر در حد 175 هزار نفر با بافتي سنتي و غير هندسي نظام اين شهر را شکل ميداده است.
اين نظام از دورهي شاه طهماسب صفوي را در 961 ه.ق بنيان نهاده شد. اما اين شهر کوچک خود نيز داراي هستهاي مرکزي با قدمتي بيش از دورهي صفوي بوده که موجوديت امروزي شهر به واسطهي وجود آن بنياد يافته است.
از اين روستا نشانههايي اندک در دست است. موقعيت دروازههاي شهر و شبکههاي ارتباطي منتهي به اين دروازهها، ميدانها، باراندازها و کاروانسراها، اسامي جايها و نظاير آن از جمله شواهدي هستند که ما را به شناخت موقعيت هستهي روستايي شهر هدايت ميکنند.
اما امامزادهها که در ضمن، وضع استقرار گورستانهاي اطراف روستاها و آباديها را نيز مينمايانند مهمترين نشانههاي پيگيري تشکيلات روستايي است که موقعيت شهري يافته است. علاوه بر اين نشانهها، تاريخ کتيبههاي اين گونه مکانها نيز ميتواند راهنماي زمان تشکل شهر و هستهي روستايي آن باشد.
از بقاع متبرکهي مهمي که نشانگر موقعيت استقرار روستاي تهران هستند ميتوان از امامزاده سيد نصرالدين (ع) در کنار خيابان خيام، امامزاده زيد (ع) در انتهاي بازار کفاشها، امامزاده يحيي (ع) در خيابان 15 خرداد و امامزاده اسماعيل (ع) در قسمت شرقي بازار تهران نام برد. در اين ميان کهنترين آثار و کتيبهها در امامزاده اسماعيل (ع) به دست آمده است که در مقالهي حاضر مورد بررسي قرار ميگيرد.
امامزاده اسماعيل تهران در قالب يک مجموعهي تاريخي به فاصلهي کمي از خيابان شهيد مصطفي خميني و در نزديکي ميداني به همين نام (سيد اسماعيل) قرار دارد. يک
سوي اين مجموعه به واسطهي راستهي بازاري سرپوشيده، به خيابان اصلي بازار تهران (بازار حضرتي) راه مييابد. اين مکان تاريخي شامل ميدان، آب انبار و بازار سيد اسماعيل و مسجد - مدرسهي فيلسوفالدوله است و مواضعي در اطراف آن وجود دارد که در آنها به حرف سنتي پرداخته ميشود. اين مجموعه از طريق شريانهاي متعدد، به بخشهاي مختلف بافت تاريخي اطراف خود راه دارد.
نگاهي به نقشهي مسير کرشيش که در 1275 ه.ق از شهر تهران تهيه شده و مبين بافت داخل حصار عهد صفوي شهر است، اطلاعات باارزشي را از موقعيت گذشتهي آن در اختيار ما ميگذارد.
بر اساس اطلاعات مندرج در اين نقشه، امامزاده سيد اسماعيل به فاصلهي کمي از دروازهي حضرت عبدالعظيم و در کنار شارع اصلي بازار شهر، اما خارج از محلهي بازار و درون محلهي چالهميدان قرار داشته، همچنين اطراف امامزاده را ميدانهاي متعددي فراگرفته است؛ ميدان کاهفروشها (ميدان سيد اسماعيل امروزي) در جنوب، ميدان حصيربافها در قسمت شمال شرقي و ميدان
درويشها در شمال غربي بنا واقع بودهاند. اين ميدانها که اطراف بنا را احاطه کرده بودند، از راههاي متعدد به بخشهاي مختلف محلات شهر راه داشتهاند و اين ويژگيها سبب شد تا امامزاده سيد اسماعيل (ع) در شهر صفوي، همانند يک مفصل شهري که لبههاي آن به دکاکين اختصاص دارد عمل کند.
در دههي دوم قرن حاضر، هنگام اجراي طرح هندسي شهر تهران و احداث خيابان شمالي - جنوبي که از غرب آب انبار سيد اسماعيل عبور ميکرد، سبب شد تا ارتباط اين مجموعه با محلهي چالهميدان قطع شود و ميدانهاي کاهفروشها در لبهي خيابان و حصيربافها در داخل خيابان جديدالاحداث قرار گيرد و در نهايت پيوستگي اين مجموعه با بافت محلهي بازار تهران تقويت شود.
بناي فعلي امامزاده سيد اسماعيل (ع) مشتمل بر صحن، ايوان، رواق، بقعه و مسجد بالاسر است.
صحن امامزاده مستطيلي است که محور طولي آن در
امتداد شمالي - جنوبي قرار دارد و با ابعادي در حدود 23 متر و 35 متر، داراي سه ورودي است (1) ورودي شرقي که مدخل اصلي بنا نيز هست فاقد تزيينات است و به نظر ميرسد نيمهکاره رها شده باشد. اين ورودي، مقابل سردر آبانبار ساخته شده است و به معبر شمالي - جنوبي شرق امامزاده - و خود اين معبر به ميدان سيد اسماعيل - راه دارد. از دو ورودي ديگر اطراف صحن نيز، يکي در شمال و ديگري در جنوب به معابر فرعي راه مييابند؛ چنانکه معبر جنوبي به مدرسهي فيلسوفالدوله و خيابان اصلي بازار تهران منتهي ميشود و معبر شمالي، دسترسي به واحدهاي صنفي واقع در اين بخش را ميسر ميسازد.
در هر يک از طرفين ورودي شرقي، چهار ايوانچه به دهانهي حدود سه متر قرار دارد و در اطراف وروديهاي شمالي و جنوبي صحن نيز سه دهانهي کوچکتر متقارن قرار گرفته است.
جبههي غربي بنا، داراي ايوان رفيع و خوشمنظري است که در طرفين آن دو منارهي طويل قد برافراشته و پاي هر يک تا کف صحن امتداد يافته است. در طرفين ايوان مزبور نيز سه ايوانچه در لبهي صحن واقع شده است. از اين شش ايوان کوچک، ايوانهاي متصل به ايوان اصلي - که دهانهي کوچکتري دارد - به دو هشتي کوچک متقارن راه ميبرند و خود اين دو هشتي از دو سو
به رواق بنا راه مييابند. نماي اطراف صحن نيز با آرايشي از پايهها و ايوانهاي کمارتفاع، با نمايي آجري شکل گرفته است و ارتفاع کم نماي صحن سبب ميشود تا ايوان جبههي غربي بنا بزرگتر جلوه کند. بدنهي سادهي آجري نماهاي چهار طرف صحن، در محل لچکي پشت بغل، با کاشيکاريهاي معقلي و خوشنقشي تزيين شده است.
در حالي که لبههاي اطراف صحن ارتفاعي معادل 5 / 4 متر دارد، ايوان غربي آن با ارتفاع 5 / 10 متر، در ميانهي جبههي غربي، تمامي توجه بيننده را به خود جلب ميکند. دهانهي ايوان حدود 3 / 7 متر است و ارتفاع منارههاي اطراف آن به حدود 22 متر ميرسد و بايد اذعان کرد که اين ايوان در حقيقت شاخصترين قسمت بناي امامزاده سيد اسماعيل تهران است؛ بدنهي ايوان پوشيده از کاشي و نيم گنبد پوشش آن مزين به مقرنسي زيبا و پرکار است.
در محل پاکار قوس پوشش ايران، بر کتيبهاي با زمينهي لاجوردي (در سه سوي) و روي کاشيهاي خشتي، اين عبارات به خط سفيد نقش بسته است:
به عهد دولت خاقان جم جاه و شهنشاه کيوان بارگاه و جهاندار سليمان دستگاه و حامي اسلام و ماحي کفر و ظلم و مروج دين احمدي و برپادارندهي شريعت محمدي، السلطان العادل و خان...... السلطان ابن السلطان ابن خاقان ابن خاقان محمد شاه غازي - خلد الله ملکه و ابد شوکته - و... بندهي درگاه شاهنشاه اسلامپناه، عيسيخان بيگلربيگي - طول الله عمره و ارادالله ازقده - صورت اتمام داد به تاريخ غره شهر ذيالحجة الحرام سنهي هزار و دويست و شصت و دو کتبه اسدالله شيرازي (يا علياصغر شهيد 1262).
در نماي صحن در طرفين ايوان، بخشي از قطاع استوانهي منارهها با هيئتي هلالي به جاي پايههاي طرفين نشسته، و اين استوانهها تا کف صحن امتداد يافتهاند. در کنار اين دو پايه نيز - از دو سو - ايوانچههاي متصل به ايوان، در دو طبقه به اجرا درآمده است تا تضاد ناشي از عظمت ايوان در ترکيب با بدنههاي صحن تقليل يابد.
ساير کاشيهاي بدنهي ايوان، از تراز ازاره تا پاکار نيمگنبد، از انواع منقوش برجسته و نفيساند که در قالب خشتهاي بزرگ کار شدهاند و از نوآوريها و ابداعات کاشيکاري دوران قاجار محسوب ميشوند. در اين نوع کاشيکاري، نقوش به صورتي گود و برجسته بر جسم کاشي نقش بسته و سپس رنگ و لعاب بر آن افزوده ميشده است.
ايوان غربي، به واسطهي درگاهي به رواق مستطيل شکل بنا - که محور طولي آن در امتداد شمال - جنوب قرار دارد - منتهي ميشود. عرض و طول اين رواق باريک به ترتيب 60 / 2 و 20 / 9 متر است و از دو سوي شمالي و جنوبي به اتاقهاي هشتگوش اطراف ايوانها راه دارد و از غرب به بقعه ارتباط مييابد. سراسر بدنهي ازارهي رواق، با کاشيهاي خشتي هفترنگ تزيين شده است. همچنين بر بدنهي غربي آن - در کنار مدخل ورودي بقعه - کاشي خشتي بزرگي به عرض حدود 50 سانتيمتر و ارتفاع 110 سانتيمتر، کتيبهاي با رنگ سفيد ديده ميشود که بر زمينهي لاجوردي آن به خط خوش نستعليق اين عبارات نقش بسته است:
به تأييد حضرت سبحان عاليجاه مقربالحضرت العليه سميرزا سيد حسين تفريشي سررشتهدار چاپارخانهاي ممالک محروسه بتعمير و کاشي نمودن روايق مطهر بقعهي منور حضرت امامزادهي واجبالتعظيم حضرت امامزاده اسماعيل - سلام الله عليه و علي آبائه - موفق گرديد بسعي و اهتمام عاليجناب سيادت انتساب
آقا سيد مرتضي متولي آستانهي مبارکهي نادرالعصري، استاد علياکبر باتمام رسانيد. في شهر ذي الحجة الحرام 1281.
کف بقعه، به ميزان 50 سانتيمتر پايينتر از رواق قرار دارد و از طريق دو پله با آن مرتبط است. مساحت بقعه نزديک به مساحت تقريبي يک مربع (7 / 6 ضربدر 5 / 6 متر مربع) و ضريح آن در فاصلهي نزديکتري به در ورودي واقع است. اين فضاي چهارگوش، نسبت به رواق، زاويهدار است و با کمي پيچش نسبت به محور طولي آن قرار دارد.
فضاهاي پر و خالي بقعهي امامزاده سيد اسماعيل (ع) متناسب با طرح چهار طاقي است که پايههاي قطور و عريضي در چهار سوي آن قرار گرفتهاند. در بدنهي ضخيم ديوار عريض جبههي جنوبي، محرابي واقع، و در شمال آن درگاهي وجود دارد که متقارن با محراب است. در غرب بقعه، درگاهي قرار دارد که به قرينهي درگاه شرقي ساخته شده است. اين طرح فضاي چهار گنبدخانه تا ارتفاع 7 / 4 متري امتداد مييابد و در اين ارتفاع تويزههايي که در گوشههاي اضلاع برپا شدهاند طرح چهارگنبد را به دايره نزديک ميکنند. ساقهي دايرهي گنبد در ارتفاع شش متري قرار دارد وارتفاع گنبد عرقچين کمخيز بنا به 40 / 9 متر ميرسد؛ نقطهاي که يک متر پايينتر از بالاترين ارتفاع ايوان قرار دارد. فيلپوشهاي فضاي هشت گنبد، ساده، کمکار و فاقد نقشاند. در حد فاصل فضاي چهار و هشت گنبد، کتيبهاي با خط قرمز بر زمينهاي به رنگ سبز نقش بسته که متأخر است و تاريخ 1335 را دارد.
اما در همين فضا نيز بايد قديميترين نشانههاي تاريخي را جست؛ نقش گل و بوتههاي اسليمي که در جاي جاي بدنههاي سفيد سطوح فوقاني بقعه جلوه ميکند، ضريح و مرقد ميان بقعه و در چوبي قسمت غربي آن، که با استناد به ته رنگهاي باقي بر آن ميتوان به ترتيب تحولات تاريخي بنا دست يافت.
در زير ضريح فلزي و زردرنگ بقعه - با تاريخ 1359 بر آن - ضريحي چوبي با نقش آلت چيني گره به چشم ميخورد. اين آلت چيني مشبک و خوشنقش در ظاهر فاقد کتيبه است، ولي ميتوان حدس زد که ضريح فلزي فوقاني سبب پوشيده ماندن کتيبهي ضريح مزبور نيز شده باشد. در داخل ضريح چوبي، مرقدي با بدنهي پوشيده از کاشيهاي مختلف قرار دارد که در ميان آنها چند قطعه کاشي نفيس زرينفام ستارهاي شکل نيز به چشم ميخورد که از قرون هفتم و هشتم هجري قمري بازماندهاند. اين آقار را ميتوان قديميترين اسناد تاريخي موجود در امامزاده سيد اسماعيل تهران به شمار آورد. از ترتيب استقرار کاشيها ميتوان دريافت که عليرغم آسيبهاي وارد بر سطح مرقد، برخي از اين قطعات همچنان در جاي اصلي خود باقي ماندهاند و اين مؤيد اصالت انتساب کاشيهاي زرينفام به بناست.
در تيرهرنگ و منقوشي در غرب بقعه، موجب ارتباط آنان با فضاي مسجد بالاسر و اين در، يکي از نفيسترين آثار تاريخي شهر تهران است؛ دري دو لنگه از قرن نهم هجري قمري که در دورهي قاجار تعميرشده است. به طوري که از ظاهر امر برميآيد بخشهاي مختلف کتيبههاي حک شدهي روي در، به مرور از بين رفته وصورت ناقصي از متن کتيبهها باقي مانده
است. اين کتيبهها، در کنار قاب و همچنين در دو رديف بالا و پايين هر لنگهي در جاي داشته است. سطح دروني قاب به نقوش هندسي ستاره (دو مربع متداخل) و کوکبي اختصاص دارد که داخل آنها نيز نقشهاي گل و بوته نقر شده است. گفتني است که آرايش اين نقشها نظير نحوهي قرار گرفتن کاشيهاي زرينفام روي مرقد است. آنچه از متن کتيبههاي روي هر در قرائت شد، چنين است:
در سمت راست کتيبهي بالا، خط 1:
سيد اسماعيل عليه التحية والسلام
در سمت راست کتيبهي بالا، خط 2:
به تاريخ غره جماديالاول سنه
در سمت راست کتيبهي پايين، خط 1:
قال النبي صلي الا [کذا] عليه والسلم
در سمت راست کتيبهي پايين، خط 2:
عمل استاد الحسين ابن حسن نجار لباساني
در سمت چپ کتيبهي بالا، خط 1:
صاحب خير هذ [ا] الباب المزار متبرکه السلطان
در سمت چپ کتيبهي بالا، خط 2:
استاد حسين ابن پير علي حداد:..
در سمت چپ کتيبهي پايين، خط 1:
الدنيا ساعه فجعلها طاعه
در سمت چپ کتيبهي پايين، خط 2:
عجلو(ا) بصلوة قبل الفوت عجلو(ا) بتوبة قبل الموت.
در لتهي ميان دو در نيز اين عبارت به همان خط نقش بسته است: لا اله الا الله محمد رسولالله علي وليالله
علاوه بر عبارات مذکور که به خط تعليق است، در دو سوي بالا و پايين هر لنگه از درها، در قالب قاب ترنج عباراتي به خط خوش نستعليق به چشم ميخورد و آنطور که مشاهده ميشود به تعميرات در وبقعه در دورهي قاجار بازميگردد. قسمتي از متن کتيبه چنين است:
تعمير در و بقعهي متبرکه سيد جليل... امامزاده اسماعيل در عهد دولت شادمان العادل خاقان ابن السلطان و الخاقان ابن السلطان محمدشاه غاضي [کذا] خلد الله ملکه و...
اين در، اکنون با پوششي از صفحات شيشهاي از آسيبهاي احتمالي بيشتر در امان مانده است.
آخرين مکان مربوط به محوطهي امامزاده اسماعيل - واقع در غرب بقعه و منتهياليه غرب بنا - فضايي است که تنها راه دسترسي بدان از داخل بقعه است و راه به جايي هم ندارد؛ بدون روزن و حتي پنجره، و در حال حاضر
متروک. مکاني که روزگاري به عنوان مسجد بالاسر مورد استفاده قرار ميگرفت، اکنون نسبت به ايوان، رواق و بقعه، به صورت فضايي محقر و ساده جلوه ميکند. اما در عين حال در قدمت آن نبايد ترديد کرد. فضا، مرکب از دو اتاق به شکل مستطيل است که هر دو پوششي از طاق و تويزه دارند. بدنهي فضا نيز گچ اندودي ساده و فاقد هرگونه تزييني است و در حال حاضر از آن به عنوان انبار استفاده ميشود.
براي تعيين تاريخ عناصر ساختماني، بايد اذعان داشت که بقعه خود يک دورهي ساختماني مستقل است که تاريخ آن، با توجه به نقش ترنجهاي اسليمي بازمانده در فضاي هشت گنبدخانه، به دورهي صفويه بازميگردد و البته اين گنبد خود جانشين بناي قديميتري است که از آن - چنانکه اشاره شد - دو شاهد تاريخي نيز در اختيار داريم: نخست کتيبهي روي در (مورخ 886 ه.ق)، ديگري کاشيهاي زرينفام مرقد که تاريخي مقدم بر اين تاريخ (866 ه.ق) دارند، و متعلق به قرون هفتم و هشتم هجري قمرياند.
مرحوم استاد محمدتقي مصطفوي، در باب اين بنا، چنين ميگويد:
اين بقعه که منسوب به سيد اسماعيل، از احفاد امام عليالنقي (ع) است در محلهي چالهميدان واقع گشته. بناي کنوني آن طبق کتيبهي موجود در ايوان و داخل حرم، در زمان محمدشاه قاجار به سال 1262 هجري ساخته شده [و] باني آن عيسيخان بيگلربيگي بوده است.اثر بسيار قديمتر آن در منبت عتيقه است که در ضلع غربي حرم قرار گرفته و به مسجد کوچکي باز ميشود که بر روي اين در نيز نام محمدشاه قاجار و عيسيخان بيگلربيگي مذکور است ولي قسمت اصلي يعني وسط هر دو لنگهي در، مربوط به قرن نهم هجري ميباشد و طبق کتيبههاي موجود آن، باني در استاد حسين پير علي حداد تهراني و تاريخ آن غرهي جماديالاول سال 886 هجري است و اين تاريخ قديمترين سال تاريخي است که دربارهي ابنيهي قديمي داخل شهر تهران ميتوان سراغ نمود )2(
براي ارائهي رديف تحولات ساختماني بنا ميتوان گفت که از ناصر ساختماني قرنهاي 7 و 8 ه.ق بنا نشانهاي در دست نيست. اما از طرفي، وجود کاشيهاي زرينفام روي مرقد و وضع استقرار مرقد در گنبدخانهي کنوني که نسبت به مرکز تقارن بقعهي فعلي جابهجاست تنها نشانههايي هستند که بر وجود عناصر ساختماني قرون هفتم و هشتم امامزاده سيد اسماعيل (ع) دلالت ميکنند.
در کتيبهدار قرن نهم بنا، نشانهاي از تحولات مرحلهي بعدي آن است. تا قرن نهم هجري قمري، هنوز شهر تهران احداث نشده و تهران ديهي بيش نبوده است عناصر ساختماني گنبدخانهي فعلي را ميتوان به تغييرات و تحولات ساختماني بنا دردورهي صفوي نسبت داد که براساس آن گنبدخانهي فعلي در محل بقعهي قبلي با وسعت بيشتري برپا شده است. از اين دوره علاوه بر عناصر کالبدي برپادارندهي گنبد، نقاشيهاي ديواري سطوح در فضاي هشت گنبدخانه هنوز پابرجاست؛ که اين دوره مقارن با زمان شکلگيري شهر تهران است. رواق مقابل گنبدخانه نيز ناشي از تغييرات ساختماني بعدي بناست که از تاريخ احداث آن اطلاع دقيقي در دست نيست و تنها ميتوان گفت که اين دوره از ساختمان، بعد از احداث گنبد و قبل از احداث ايوان، بنا شده است. آخرين دورهي تحولات عمدهي ساختماني، مربوط به شگلگيري ايوان و صحن کنوني آن است کمه تاريخ 1262 ه.ق را همراه دارد.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
اين نظام از دورهي شاه طهماسب صفوي را در 961 ه.ق بنيان نهاده شد. اما اين شهر کوچک خود نيز داراي هستهاي مرکزي با قدمتي بيش از دورهي صفوي بوده که موجوديت امروزي شهر به واسطهي وجود آن بنياد يافته است.
از اين روستا نشانههايي اندک در دست است. موقعيت دروازههاي شهر و شبکههاي ارتباطي منتهي به اين دروازهها، ميدانها، باراندازها و کاروانسراها، اسامي جايها و نظاير آن از جمله شواهدي هستند که ما را به شناخت موقعيت هستهي روستايي شهر هدايت ميکنند.
اما امامزادهها که در ضمن، وضع استقرار گورستانهاي اطراف روستاها و آباديها را نيز مينمايانند مهمترين نشانههاي پيگيري تشکيلات روستايي است که موقعيت شهري يافته است. علاوه بر اين نشانهها، تاريخ کتيبههاي اين گونه مکانها نيز ميتواند راهنماي زمان تشکل شهر و هستهي روستايي آن باشد.
از بقاع متبرکهي مهمي که نشانگر موقعيت استقرار روستاي تهران هستند ميتوان از امامزاده سيد نصرالدين (ع) در کنار خيابان خيام، امامزاده زيد (ع) در انتهاي بازار کفاشها، امامزاده يحيي (ع) در خيابان 15 خرداد و امامزاده اسماعيل (ع) در قسمت شرقي بازار تهران نام برد. در اين ميان کهنترين آثار و کتيبهها در امامزاده اسماعيل (ع) به دست آمده است که در مقالهي حاضر مورد بررسي قرار ميگيرد.
امامزاده اسماعيل تهران در قالب يک مجموعهي تاريخي به فاصلهي کمي از خيابان شهيد مصطفي خميني و در نزديکي ميداني به همين نام (سيد اسماعيل) قرار دارد. يک
سوي اين مجموعه به واسطهي راستهي بازاري سرپوشيده، به خيابان اصلي بازار تهران (بازار حضرتي) راه مييابد. اين مکان تاريخي شامل ميدان، آب انبار و بازار سيد اسماعيل و مسجد - مدرسهي فيلسوفالدوله است و مواضعي در اطراف آن وجود دارد که در آنها به حرف سنتي پرداخته ميشود. اين مجموعه از طريق شريانهاي متعدد، به بخشهاي مختلف بافت تاريخي اطراف خود راه دارد.
نگاهي به نقشهي مسير کرشيش که در 1275 ه.ق از شهر تهران تهيه شده و مبين بافت داخل حصار عهد صفوي شهر است، اطلاعات باارزشي را از موقعيت گذشتهي آن در اختيار ما ميگذارد.
بر اساس اطلاعات مندرج در اين نقشه، امامزاده سيد اسماعيل به فاصلهي کمي از دروازهي حضرت عبدالعظيم و در کنار شارع اصلي بازار شهر، اما خارج از محلهي بازار و درون محلهي چالهميدان قرار داشته، همچنين اطراف امامزاده را ميدانهاي متعددي فراگرفته است؛ ميدان کاهفروشها (ميدان سيد اسماعيل امروزي) در جنوب، ميدان حصيربافها در قسمت شمال شرقي و ميدان
درويشها در شمال غربي بنا واقع بودهاند. اين ميدانها که اطراف بنا را احاطه کرده بودند، از راههاي متعدد به بخشهاي مختلف محلات شهر راه داشتهاند و اين ويژگيها سبب شد تا امامزاده سيد اسماعيل (ع) در شهر صفوي، همانند يک مفصل شهري که لبههاي آن به دکاکين اختصاص دارد عمل کند.
در دههي دوم قرن حاضر، هنگام اجراي طرح هندسي شهر تهران و احداث خيابان شمالي - جنوبي که از غرب آب انبار سيد اسماعيل عبور ميکرد، سبب شد تا ارتباط اين مجموعه با محلهي چالهميدان قطع شود و ميدانهاي کاهفروشها در لبهي خيابان و حصيربافها در داخل خيابان جديدالاحداث قرار گيرد و در نهايت پيوستگي اين مجموعه با بافت محلهي بازار تهران تقويت شود.
بناي فعلي امامزاده سيد اسماعيل (ع) مشتمل بر صحن، ايوان، رواق، بقعه و مسجد بالاسر است.
صحن امامزاده مستطيلي است که محور طولي آن در
امتداد شمالي - جنوبي قرار دارد و با ابعادي در حدود 23 متر و 35 متر، داراي سه ورودي است (1) ورودي شرقي که مدخل اصلي بنا نيز هست فاقد تزيينات است و به نظر ميرسد نيمهکاره رها شده باشد. اين ورودي، مقابل سردر آبانبار ساخته شده است و به معبر شمالي - جنوبي شرق امامزاده - و خود اين معبر به ميدان سيد اسماعيل - راه دارد. از دو ورودي ديگر اطراف صحن نيز، يکي در شمال و ديگري در جنوب به معابر فرعي راه مييابند؛ چنانکه معبر جنوبي به مدرسهي فيلسوفالدوله و خيابان اصلي بازار تهران منتهي ميشود و معبر شمالي، دسترسي به واحدهاي صنفي واقع در اين بخش را ميسر ميسازد.
در هر يک از طرفين ورودي شرقي، چهار ايوانچه به دهانهي حدود سه متر قرار دارد و در اطراف وروديهاي شمالي و جنوبي صحن نيز سه دهانهي کوچکتر متقارن قرار گرفته است.
جبههي غربي بنا، داراي ايوان رفيع و خوشمنظري است که در طرفين آن دو منارهي طويل قد برافراشته و پاي هر يک تا کف صحن امتداد يافته است. در طرفين ايوان مزبور نيز سه ايوانچه در لبهي صحن واقع شده است. از اين شش ايوان کوچک، ايوانهاي متصل به ايوان اصلي - که دهانهي کوچکتري دارد - به دو هشتي کوچک متقارن راه ميبرند و خود اين دو هشتي از دو سو
به رواق بنا راه مييابند. نماي اطراف صحن نيز با آرايشي از پايهها و ايوانهاي کمارتفاع، با نمايي آجري شکل گرفته است و ارتفاع کم نماي صحن سبب ميشود تا ايوان جبههي غربي بنا بزرگتر جلوه کند. بدنهي سادهي آجري نماهاي چهار طرف صحن، در محل لچکي پشت بغل، با کاشيکاريهاي معقلي و خوشنقشي تزيين شده است.
در حالي که لبههاي اطراف صحن ارتفاعي معادل 5 / 4 متر دارد، ايوان غربي آن با ارتفاع 5 / 10 متر، در ميانهي جبههي غربي، تمامي توجه بيننده را به خود جلب ميکند. دهانهي ايوان حدود 3 / 7 متر است و ارتفاع منارههاي اطراف آن به حدود 22 متر ميرسد و بايد اذعان کرد که اين ايوان در حقيقت شاخصترين قسمت بناي امامزاده سيد اسماعيل تهران است؛ بدنهي ايوان پوشيده از کاشي و نيم گنبد پوشش آن مزين به مقرنسي زيبا و پرکار است.
در محل پاکار قوس پوشش ايران، بر کتيبهاي با زمينهي لاجوردي (در سه سوي) و روي کاشيهاي خشتي، اين عبارات به خط سفيد نقش بسته است:
به عهد دولت خاقان جم جاه و شهنشاه کيوان بارگاه و جهاندار سليمان دستگاه و حامي اسلام و ماحي کفر و ظلم و مروج دين احمدي و برپادارندهي شريعت محمدي، السلطان العادل و خان...... السلطان ابن السلطان ابن خاقان ابن خاقان محمد شاه غازي - خلد الله ملکه و ابد شوکته - و... بندهي درگاه شاهنشاه اسلامپناه، عيسيخان بيگلربيگي - طول الله عمره و ارادالله ازقده - صورت اتمام داد به تاريخ غره شهر ذيالحجة الحرام سنهي هزار و دويست و شصت و دو کتبه اسدالله شيرازي (يا علياصغر شهيد 1262).
در نماي صحن در طرفين ايوان، بخشي از قطاع استوانهي منارهها با هيئتي هلالي به جاي پايههاي طرفين نشسته، و اين استوانهها تا کف صحن امتداد يافتهاند. در کنار اين دو پايه نيز - از دو سو - ايوانچههاي متصل به ايوان، در دو طبقه به اجرا درآمده است تا تضاد ناشي از عظمت ايوان در ترکيب با بدنههاي صحن تقليل يابد.
ساير کاشيهاي بدنهي ايوان، از تراز ازاره تا پاکار نيمگنبد، از انواع منقوش برجسته و نفيساند که در قالب خشتهاي بزرگ کار شدهاند و از نوآوريها و ابداعات کاشيکاري دوران قاجار محسوب ميشوند. در اين نوع کاشيکاري، نقوش به صورتي گود و برجسته بر جسم کاشي نقش بسته و سپس رنگ و لعاب بر آن افزوده ميشده است.
ايوان غربي، به واسطهي درگاهي به رواق مستطيل شکل بنا - که محور طولي آن در امتداد شمال - جنوب قرار دارد - منتهي ميشود. عرض و طول اين رواق باريک به ترتيب 60 / 2 و 20 / 9 متر است و از دو سوي شمالي و جنوبي به اتاقهاي هشتگوش اطراف ايوانها راه دارد و از غرب به بقعه ارتباط مييابد. سراسر بدنهي ازارهي رواق، با کاشيهاي خشتي هفترنگ تزيين شده است. همچنين بر بدنهي غربي آن - در کنار مدخل ورودي بقعه - کاشي خشتي بزرگي به عرض حدود 50 سانتيمتر و ارتفاع 110 سانتيمتر، کتيبهاي با رنگ سفيد ديده ميشود که بر زمينهي لاجوردي آن به خط خوش نستعليق اين عبارات نقش بسته است:
به تأييد حضرت سبحان عاليجاه مقربالحضرت العليه سميرزا سيد حسين تفريشي سررشتهدار چاپارخانهاي ممالک محروسه بتعمير و کاشي نمودن روايق مطهر بقعهي منور حضرت امامزادهي واجبالتعظيم حضرت امامزاده اسماعيل - سلام الله عليه و علي آبائه - موفق گرديد بسعي و اهتمام عاليجناب سيادت انتساب
آقا سيد مرتضي متولي آستانهي مبارکهي نادرالعصري، استاد علياکبر باتمام رسانيد. في شهر ذي الحجة الحرام 1281.
کف بقعه، به ميزان 50 سانتيمتر پايينتر از رواق قرار دارد و از طريق دو پله با آن مرتبط است. مساحت بقعه نزديک به مساحت تقريبي يک مربع (7 / 6 ضربدر 5 / 6 متر مربع) و ضريح آن در فاصلهي نزديکتري به در ورودي واقع است. اين فضاي چهارگوش، نسبت به رواق، زاويهدار است و با کمي پيچش نسبت به محور طولي آن قرار دارد.
فضاهاي پر و خالي بقعهي امامزاده سيد اسماعيل (ع) متناسب با طرح چهار طاقي است که پايههاي قطور و عريضي در چهار سوي آن قرار گرفتهاند. در بدنهي ضخيم ديوار عريض جبههي جنوبي، محرابي واقع، و در شمال آن درگاهي وجود دارد که متقارن با محراب است. در غرب بقعه، درگاهي قرار دارد که به قرينهي درگاه شرقي ساخته شده است. اين طرح فضاي چهار گنبدخانه تا ارتفاع 7 / 4 متري امتداد مييابد و در اين ارتفاع تويزههايي که در گوشههاي اضلاع برپا شدهاند طرح چهارگنبد را به دايره نزديک ميکنند. ساقهي دايرهي گنبد در ارتفاع شش متري قرار دارد وارتفاع گنبد عرقچين کمخيز بنا به 40 / 9 متر ميرسد؛ نقطهاي که يک متر پايينتر از بالاترين ارتفاع ايوان قرار دارد. فيلپوشهاي فضاي هشت گنبد، ساده، کمکار و فاقد نقشاند. در حد فاصل فضاي چهار و هشت گنبد، کتيبهاي با خط قرمز بر زمينهاي به رنگ سبز نقش بسته که متأخر است و تاريخ 1335 را دارد.
اما در همين فضا نيز بايد قديميترين نشانههاي تاريخي را جست؛ نقش گل و بوتههاي اسليمي که در جاي جاي بدنههاي سفيد سطوح فوقاني بقعه جلوه ميکند، ضريح و مرقد ميان بقعه و در چوبي قسمت غربي آن، که با استناد به ته رنگهاي باقي بر آن ميتوان به ترتيب تحولات تاريخي بنا دست يافت.
در زير ضريح فلزي و زردرنگ بقعه - با تاريخ 1359 بر آن - ضريحي چوبي با نقش آلت چيني گره به چشم ميخورد. اين آلت چيني مشبک و خوشنقش در ظاهر فاقد کتيبه است، ولي ميتوان حدس زد که ضريح فلزي فوقاني سبب پوشيده ماندن کتيبهي ضريح مزبور نيز شده باشد. در داخل ضريح چوبي، مرقدي با بدنهي پوشيده از کاشيهاي مختلف قرار دارد که در ميان آنها چند قطعه کاشي نفيس زرينفام ستارهاي شکل نيز به چشم ميخورد که از قرون هفتم و هشتم هجري قمري بازماندهاند. اين آقار را ميتوان قديميترين اسناد تاريخي موجود در امامزاده سيد اسماعيل تهران به شمار آورد. از ترتيب استقرار کاشيها ميتوان دريافت که عليرغم آسيبهاي وارد بر سطح مرقد، برخي از اين قطعات همچنان در جاي اصلي خود باقي ماندهاند و اين مؤيد اصالت انتساب کاشيهاي زرينفام به بناست.
در تيرهرنگ و منقوشي در غرب بقعه، موجب ارتباط آنان با فضاي مسجد بالاسر و اين در، يکي از نفيسترين آثار تاريخي شهر تهران است؛ دري دو لنگه از قرن نهم هجري قمري که در دورهي قاجار تعميرشده است. به طوري که از ظاهر امر برميآيد بخشهاي مختلف کتيبههاي حک شدهي روي در، به مرور از بين رفته وصورت ناقصي از متن کتيبهها باقي مانده
است. اين کتيبهها، در کنار قاب و همچنين در دو رديف بالا و پايين هر لنگهي در جاي داشته است. سطح دروني قاب به نقوش هندسي ستاره (دو مربع متداخل) و کوکبي اختصاص دارد که داخل آنها نيز نقشهاي گل و بوته نقر شده است. گفتني است که آرايش اين نقشها نظير نحوهي قرار گرفتن کاشيهاي زرينفام روي مرقد است. آنچه از متن کتيبههاي روي هر در قرائت شد، چنين است:
در سمت راست کتيبهي بالا، خط 1:
سيد اسماعيل عليه التحية والسلام
در سمت راست کتيبهي بالا، خط 2:
به تاريخ غره جماديالاول سنه
در سمت راست کتيبهي پايين، خط 1:
قال النبي صلي الا [کذا] عليه والسلم
در سمت راست کتيبهي پايين، خط 2:
عمل استاد الحسين ابن حسن نجار لباساني
در سمت چپ کتيبهي بالا، خط 1:
صاحب خير هذ [ا] الباب المزار متبرکه السلطان
در سمت چپ کتيبهي بالا، خط 2:
استاد حسين ابن پير علي حداد:..
در سمت چپ کتيبهي پايين، خط 1:
الدنيا ساعه فجعلها طاعه
در سمت چپ کتيبهي پايين، خط 2:
عجلو(ا) بصلوة قبل الفوت عجلو(ا) بتوبة قبل الموت.
در لتهي ميان دو در نيز اين عبارت به همان خط نقش بسته است: لا اله الا الله محمد رسولالله علي وليالله
علاوه بر عبارات مذکور که به خط تعليق است، در دو سوي بالا و پايين هر لنگه از درها، در قالب قاب ترنج عباراتي به خط خوش نستعليق به چشم ميخورد و آنطور که مشاهده ميشود به تعميرات در وبقعه در دورهي قاجار بازميگردد. قسمتي از متن کتيبه چنين است:
تعمير در و بقعهي متبرکه سيد جليل... امامزاده اسماعيل در عهد دولت شادمان العادل خاقان ابن السلطان و الخاقان ابن السلطان محمدشاه غاضي [کذا] خلد الله ملکه و...
اين در، اکنون با پوششي از صفحات شيشهاي از آسيبهاي احتمالي بيشتر در امان مانده است.
آخرين مکان مربوط به محوطهي امامزاده اسماعيل - واقع در غرب بقعه و منتهياليه غرب بنا - فضايي است که تنها راه دسترسي بدان از داخل بقعه است و راه به جايي هم ندارد؛ بدون روزن و حتي پنجره، و در حال حاضر
متروک. مکاني که روزگاري به عنوان مسجد بالاسر مورد استفاده قرار ميگرفت، اکنون نسبت به ايوان، رواق و بقعه، به صورت فضايي محقر و ساده جلوه ميکند. اما در عين حال در قدمت آن نبايد ترديد کرد. فضا، مرکب از دو اتاق به شکل مستطيل است که هر دو پوششي از طاق و تويزه دارند. بدنهي فضا نيز گچ اندودي ساده و فاقد هرگونه تزييني است و در حال حاضر از آن به عنوان انبار استفاده ميشود.
براي تعيين تاريخ عناصر ساختماني، بايد اذعان داشت که بقعه خود يک دورهي ساختماني مستقل است که تاريخ آن، با توجه به نقش ترنجهاي اسليمي بازمانده در فضاي هشت گنبدخانه، به دورهي صفويه بازميگردد و البته اين گنبد خود جانشين بناي قديميتري است که از آن - چنانکه اشاره شد - دو شاهد تاريخي نيز در اختيار داريم: نخست کتيبهي روي در (مورخ 886 ه.ق)، ديگري کاشيهاي زرينفام مرقد که تاريخي مقدم بر اين تاريخ (866 ه.ق) دارند، و متعلق به قرون هفتم و هشتم هجري قمرياند.
مرحوم استاد محمدتقي مصطفوي، در باب اين بنا، چنين ميگويد:
اين بقعه که منسوب به سيد اسماعيل، از احفاد امام عليالنقي (ع) است در محلهي چالهميدان واقع گشته. بناي کنوني آن طبق کتيبهي موجود در ايوان و داخل حرم، در زمان محمدشاه قاجار به سال 1262 هجري ساخته شده [و] باني آن عيسيخان بيگلربيگي بوده است.اثر بسيار قديمتر آن در منبت عتيقه است که در ضلع غربي حرم قرار گرفته و به مسجد کوچکي باز ميشود که بر روي اين در نيز نام محمدشاه قاجار و عيسيخان بيگلربيگي مذکور است ولي قسمت اصلي يعني وسط هر دو لنگهي در، مربوط به قرن نهم هجري ميباشد و طبق کتيبههاي موجود آن، باني در استاد حسين پير علي حداد تهراني و تاريخ آن غرهي جماديالاول سال 886 هجري است و اين تاريخ قديمترين سال تاريخي است که دربارهي ابنيهي قديمي داخل شهر تهران ميتوان سراغ نمود )2(
براي ارائهي رديف تحولات ساختماني بنا ميتوان گفت که از ناصر ساختماني قرنهاي 7 و 8 ه.ق بنا نشانهاي در دست نيست. اما از طرفي، وجود کاشيهاي زرينفام روي مرقد و وضع استقرار مرقد در گنبدخانهي کنوني که نسبت به مرکز تقارن بقعهي فعلي جابهجاست تنها نشانههايي هستند که بر وجود عناصر ساختماني قرون هفتم و هشتم امامزاده سيد اسماعيل (ع) دلالت ميکنند.
در کتيبهدار قرن نهم بنا، نشانهاي از تحولات مرحلهي بعدي آن است. تا قرن نهم هجري قمري، هنوز شهر تهران احداث نشده و تهران ديهي بيش نبوده است عناصر ساختماني گنبدخانهي فعلي را ميتوان به تغييرات و تحولات ساختماني بنا دردورهي صفوي نسبت داد که براساس آن گنبدخانهي فعلي در محل بقعهي قبلي با وسعت بيشتري برپا شده است. از اين دوره علاوه بر عناصر کالبدي برپادارندهي گنبد، نقاشيهاي ديواري سطوح در فضاي هشت گنبدخانه هنوز پابرجاست؛ که اين دوره مقارن با زمان شکلگيري شهر تهران است. رواق مقابل گنبدخانه نيز ناشي از تغييرات ساختماني بعدي بناست که از تاريخ احداث آن اطلاع دقيقي در دست نيست و تنها ميتوان گفت که اين دوره از ساختمان، بعد از احداث گنبد و قبل از احداث ايوان، بنا شده است. آخرين دورهي تحولات عمدهي ساختماني، مربوط به شگلگيري ايوان و صحن کنوني آن است کمه تاريخ 1262 ه.ق را همراه دارد.
پي نوشت :
1-طول صحن در شرق 4 / 35 متر و در غرب 40 / 34 متر و عرض آن در جنوب 22 متر و در شمال 80 / 21 متر است. اين ناهماهنگي در ابعاد اضلاع متقابل صحن را ميتوان به محدوديتهاي زمين - به هنگام اجراي طرح مورد نظر سازندهي بنا - نسبت داد.
2-مصطفوي، سيد محمدتقي، آثار تاريخي طهران، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1371، ص 15.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}